میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،میوه عشق مامان و بابا شیدا جان،، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

شیدا چراغ خونه مامان و بابا

به یاد نی نی بودن

وای دختر نازم الهی که قربونت برم دیشب بعد از یک سال تشک بازیتو باز کردم واااااااااای که چقدر ذوق زده شده بودی نمیدونم که یادت بود وقتی نی نی بودی توش میخوابیدی و با اینکه نمیتونستی خوب حرکت کنی هر جوری بود خودتو بهش می رسوندی یا نه ولی به هر حال وقتی ازت پرسیدم که یادته ، با اطمینان گفتی بلللللللللللللللللله از وقتی که اون پاهای کوچولوت قدرت ایستادن پیدا کرد دیگه این تشکچه و اسباب بازی های توشو محل نذاشتی منم مجبور شدم جمعش کنم ولی دیشب.... اینقدر رفتی از زیرش رد شدی که من مجبور شدم یه تل کشی و محکم به سرت بزنم تا موهای خوشگلت پریشون نشه آخه قربونت برم ماشا ا... قدت بلند شده حتی خم میشدی بازم گیر میکردی عزیزم ...
30 بهمن 1391

شیدا به دنبال دوست جدید

شیدا جونم چند وقته که خیلی به نی نی ها توجه می کنی و همش دوست داری جایی باشی که نی نی زیاد باشه آخه دردونه من تو خونه همبازی هم سن و سال نداری البته من و باباجون خیلی خیلی باهات بازی میکنیم و سعی میکنیم وقتتو پر کنیم اما به هر حال دوست هم سن و سال یه چیز دیگه است .چند روز پیش وقتی سوار آسانسور شدیم یه خانم جوانی هم با ما سوار شد شما هم بی مقدمه بهش گفتی خانم شما نی نی دختر دارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خانمه هم که هم خندش گرفته بود هم تعجب کرده بود گفت : نه میخواستی باهاش دوست بشی ؟ عسل منم  با دلخوری گفتی بلههههههههههه من و بابا جون هم که میخواستیم بخوریمت  دختر شیرین زبون قربونت برم عشق کوچولوی من ...
28 بهمن 1391

جشنواره عشایر

تو تهران جشنواره صدای عشایر ایران برگزار شد .منم با مامانی و باباجونم و ندا جون و عمه هما جونم روز پنجشنبه برای دیدنش رفتیم خیلی دیدنی بود جای همتون خالی از همه جای ایران عشایر آمده بودند و اونجا چادر زده بودند و صنایع دستی و غذاهای محلی خودشونو به نمایش گذاشته بودند . ما چند مدل نان محلی و یه آش خوشمزه محلی خوردیم خیلی خیلی بهمون خوش گذشت بازم جای همتون خالی لطفا برای دیدن عکسهای من در این نمایشگاه به ادامه مطلب برید نظر یادتون نره               ای...
22 بهمن 1391

تشکر تشکر

تو این پست میخوام از مادر جون و پدر جونم که خونشونو در اختیار ما گذاشتند تا برای تولدم هر جوری که دلمون میخواد تزئینش کنیم و اون تولدی که مامانی دوست داشت را بگیریم یه تشکر ویژه کنم همینطور از همه مهمونای عزیزی که با اومدنشون جشن منو شاد کردند خیلی خیلی ممنونم.   ...
16 بهمن 1391